گفتگوی با بهرام عفراوی درباره کتاب
خبرنگار: ساره گودرزی
فکر میکنید کتابهای کنونی چاپ تا چه میزان پاسخگوی نیاز مخاطبان هستند؟
مسیری که در حوزه چاپ برای کتاب طی شده است، چیز دیگری است که ناشی از بیسرپرست بودن و عدم برنامهریزی درست در این حوزه است.
کتابهای موجود در حوزه چاپ برای نیاز مخاطبین تالیف نشده است، چون اصولاً نیازسنجیای صورت نگرفته است. اتفاقی که در این خصوص رخ داده این است که عدهای علاقهمند بنا به تشخیص خود کتابهایی را تالیف کردهاند و به واسطه آن، نیاز به کتابهای تالیف شده ایجاد شده است. در واقع مسیر کاملاً برعکس طی شده است. به جای آنکه عدهای برای نیازهای موجود برنامهریزی جامع در این حوزه انجام دهد، آنچه موجود است، نیاز شده است. اما به هر حال تا حدودی نیازهای موجود پاسخگویی شده است. در این وادی مولفان خلاق نیازها را یافته، دست به تالیف میزنند و عدهای دیگر نیز براساس استقبال از کتابهای گروه اول، سعی در کپی کردن میکنند و به هر حال زندگی در چرخش است.
کتابهای عمومی برای علاقهمندان چاپ بیشتر است یا آکادمیک؟ چرا؟
به نظر میرسد که هیچکدام بیشتر نیست. اصولاً کتابها را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
الف) عمومی: کتابهایی که برای عوام نوشته میشود. کسانی که در این حوزه نیستند و ممکن است هیچوقت نیز وارد این حوزه نشوند اما نیاز به اطلاعاتی دارند که کلیاتی در این خصوص به آنها داده شود.
ب) کاربردی: این کتابها برای کسانی است که میخواهند وارد حوزه بخصوصی شده، فعالیت کنند.
پ) تخصصی: این کتابها برای کسانی است که در حال حاضر فعال در حوزه بخصوصی هستند و میخواهند دانش و اطلاعات خود را افزایش دهند.
ت) فوق تخصصی: برای کسانی که به شکلی در حال پژوهش و تحقیق هستند.
به این نکته دقت کنید که در تمامی بخشها آثار مکتوب ما به حد مطلوبی نیست، اما به نظر من ورود به کتابهای گروه «ت» که کتابهای فوق تخصصی است نه ضرورتی دارد و نه نیاز برای ورود به آن در حال حاضر وجود دارد. گروه اندکی که در این زمینه احساس نیاز میکنند، میتوانند به زبان انگلیسی به چنین کتابهایی دسترسی داشته باشند.
اما به نظر من از سه گروه دیگر، آنچه ضرورت دارد و به شدت احساس نیاز میشود گروه «ب» است یعنی کتابهایی برای کسانی که میخواهند به این حوزه وارد شوند و یا در ابتدای کار هستند. این گروه بیشترین افراد را در برمیگیرد. کسانی که اگر خوراک علمی و کاربردی به آنها داده نشود، مشکلات فراوانی برای خود و دیگران ایجاد خواهند کرد. این افراد را میتوان به راحتی در گوشه و کنار دید. کسانی که اطلاعات علمی برای ورود به کار خود ندارند و دانش و اطلاعات آنها بیشتر حسی و ظاهری بدون هیچ تلاشی میتوان اثرات مخرب عدم دسترسی به دانش را که این افراد ایجاد کردهاند شاهد بود.
به نظر من زمانی که توانستیم به حد مطلوب خوراک علمی به این گروه دهیم، میتوانیم به دو گروه «الف» و «پ» پرداخته، آنها را هم تغذیه کنیم.
به نظر شما برای بهبود وضعیت کتابنویسی در این حوزه چه باید کرد؟
مسئله تالیف در این حوزه به عوامل دیگری وابسته است. به طور کل بهتر است که همیشه از کل به جزء حرکت کنیم. وقتی کلیات کار خراب باشد، پرداختن به جزئیات ممکن است بهطور موضعی مسئله را حل کند، اما عمیق و ریشهای نیست. همانطور که قبلاً هم در گفتگوهای دیگر هم گفتهام، برای تالیف نیز باید برنامهریزی جامع داشت و اول کل را دید. اصولاً نمیتوان چراغهای اتومبیلی را طراحی و ساخت بیآنکه اتومبیل وجود داشته باشد.
برای بهبود در این حوزه بایستی آدمهای متفکر و خلاقی گرد هم آیند و یک برنامه ریزی کلانی انجام دهند و جزئیات کار را هم پس از آن دیده، سازماندهی کنند.
بهتر است گروه مستقل و صاحب اختیاری مدیریت این مسئله را در دست بگیرد، بطوری که با تغییرات رؤسای دولتی، ریشه این کار خشک نشود تا بتوان انتظار اتفاق خاصی را داشت.
چرا ناشران به صورت محدود در این حوزه فعالند؟
ناشران هم مثل همه گروههای دیگر بایستی واقع بین باشند. ورود به کتابهایی در حوزهای خاص مخاطبین اندک و خاص دارد، به خصوص این که در آن حوزه فرهنگ کتابخوانی و به کارگیری دانش وجود نداشته باشد، بنابراین طبیعی است که ناشران تمایل چندانی بر این کار نداشته باشند، مگر آن که علاقه شخصیشان چنین حکم کند.
برای تشویق استادان و فعالان حوزه رسانه به نگارش کتاب در حوزه چاپ چه باید کرد؟
اگر واقع بین باشیم، تالیف آن هم در حوزهای خاص کار معقولی نیست آن هم در این زمان که هزینههای زندگی سرسامآور است. این نکته بایستی در همان برنامه ریزی کلان دید و برای این منظور به طرق مختلف هزینه کرد تا میلی برای تالیف در اساتید این حوزه بماند.